درباره فیلم «ایستاده در غبار»
درباره فیلم «ایستاده در غبار» فیلم تحسینشده جشنواره امسال
بازگشت متوسلیان با صدایی ماندگار بر پرده نقرهای
محمدحسین مهدویان کارگردانی جوان اما با کارنامه بسیار موفق است. شاید کمتر کسی باشد که سریال مستند «آخرین روزهای زمستان را دیده باشد و این شاهکار را فراموش کند. داستان مستند آخرین روزهای زمستان آنقدر جذاب بود و چیدمان درست روایی و کارگردانی منحصر به فردی داشت که بیشتر مخاطبان آن را به صورت یک سریال تلویزیونی میدیدند. اوج این موفقیت زمانی بود که همرزمان این شهید بزرگوار از دیدن چهرههای جوانی خود در اثر فاخر مهدویان شگفتزده شدند. مهدویان بعد از ساخت این مستند دریافت که تولید چنین محصول فرهنگیای اثرگذاری خاصی روی مخاطب دارد و مخاطب آن را به صورت یک تولید داستانی میبیند. مهدویان که کار خود را با مرکز سینمای مستند و تجربی شروع کرده بود، نخستین تجربه سینمایی خود را در جشنواره سی و چهارم فجر با فیلم «ایستاده در غبار» ارائه داد. فیلم درباره شخصیت و مبارزات سیاسی حاج احمد متوسلیان از سرداران برجسته ایرانی در زمان هشت سال دفاع مقدس است.
احمد متوسلیان یزدی سال ۱۳۳۲ در خانوادهای مومن و مذهبی از اهل یزد در یکی از محلات جنوب شهر تهران به دنیا آمد. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک میکرد. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال ۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم گردید. سپس به خدمت سربازی اعزام شد و در شیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد. در سال ۱۳۵۶ در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد. در شب ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ عملیات بیتالمقدس به فرماندهی احمد متوسلیان از منطقه دارخوین به سمت جاده اهواز - خرمشهر آغاز شد که موجب آزادسازی خرمشهر شد. در پی آزادسازی خرمشهر، او به همراه دیگر فرماندهان فتح خرمشهر نزد امام خمینی(ره) رفته و امام آنها را، به ویژه احمد را به گرمی مورد تفقد خاص قرار دادند. او در اواخر خرداد سال ۱۳۶۱ در مأموریتی به همراه یک هیات عالیرتبه دیپلماتیک از مسئولین سیاسی-نظامی ایران راهی سوریه شد تا راههای مساعدت به مردم لبنان را بررسی کند. اما این اتفاق به مفقودالاثر شدن متوسلیان انجامید.
حالا محمد حسین مهدویان با فیلم «ایستاده در غبار» کاری کرده است که به جرات می توان ادعا کرد تعریف سینما را نه تنها در ایران که در جهان با افقهای جدیدی پیوند زده است. الکساندر سزونسکه در مقاله «فضا و زمان در سینما» مهمترین ویژگیهای فضای سینمایی را این گونه تعریف میکند: فضای سینمایی، فضایی کاملاً بصری است و در عین بصری بودن عینی نیز هست به آن معنا که «توهم نیست».
بر خلاف تعریف رایج در سینما که این تصویر است که فضا را در سینما خلق میکند، مهدویان با استفاده از تنها صداهایی که در اختیار داشته است و به کار بستن آنها توانسته است به تمام تصاویر موجود در فیلم خود برسد؛ تصاویری که آن قدر استادانه فیلمبرداری شدهاند که انگار از دل تاریخ فرا خوانده شدهاند تا در متن صدا قرار بگیرند. این بار تصویر با تو سخن نمیگوید، این بار در سینما صدا آن امر واقع است که در گوش تاریخ زمزمه میشود و در زمزمهاش میتوانی باور کنی، باران میبارد، برف روی زمین مینشیند و خرمشهر آزاد میشود. یعنی این بار این تصاویر نیستند که راهبر منزل به منزل مخاطب میشوند بلکه صداست که قصه میگوید ، قهرمانت میشود، سوالهایت را پاسخ میدهد، قابل لمس میشود و احساس در تو بر میانگیزد و همه این را مهدویان نه با پرتره سینمایی که با شمایلی مقدس و زمزههای عاشقانه سردار جاویدالاثر اسلام، حاج احمد متوسلیان با بیسیمی که روی شانههایش سنگینی میکرد، فضاسازی کرده است .و تمام این حرفهای یعنی تغییر تعریف سینما توسط مهدویان.
بدون شک قبل از مهدویان کارگردانان دیگری چون روبر برسون بودهاند که به کارکرد صدا و رسیدن به جهان ذهنی، یا بهتر بگویم تصویرسازی در مخاطب با استفاده از المان صدا پرداختهاند اما بیشک بلوغ و بروز واقعی این اتفاق را میتوانیم در فیلم «ایستاده در غبار» مهدویان شاهد باشیم. صدای فیلم «ایستاده در غبار» از محیط برنمیخیزد بلکه یکسره خود محیط است، هنوز صدای پوتینهای برادر احمد، صدای خندههایش، صدای فریاد کشیدنش، صدای سرکوب کردن تمامِ خودش در سرمان خلق فضا میکند، خلق زیبایی میکند و خلق جواب سوالهای بیپاسخ.