در شهر| پرچمآفرین
آشنایی با هنرمند قلابدوزی که متولد حرم امام رضا(ع) است
پرچمآفرین
حمید محمدی محمدی| در تماشای زیباییهای حیرتانگیز سرای سعدالسلطنه، با هنر مردی آشنا میشویم که هر روز به عشق اهل بیت علیهمالسلام، مسیر تهران تا قزوین را طی میکند و پشت چرخی مینشیند که حدود نیم قرن او را همراهی کرده است؛ چرخی که هنرمند قلابدوز پرچمکار میگوید خودش به تنهایی هیچ هنری ندارد و باید فرمانبر دستان کسی مثل او باشد.
«م. طلوع» امضای پرچمهای خوشنقش و نگاری است که معمولاً در آیینهای عزاداری سیدالشهدا علیهالسلام استفاده میشوند؛ اما تمام هنر مهدی طلوع، این نیست. سجادهها، تابلوها، جلدهای قرآن و دهها تزیین پارچهای با قلابدوزیهای او معنا یافتهاند.
این هنرمند مشهدیالاصل، زاده صحن و سرای امام هشتم، بزرگشده تهران و شاغل در قزوین است که کشورهای اروپایی زیادی از هنر او میزبانی کردهاند. او هر روز به عشق مردم شهر مینو راهی سعدالسلطنه میشود و در مغازه کوچکش، پشت همان چرخی مینشیند که حدود 40 سال قبل با آن پرچمی برای معروفترین هیئت تهران آفرید تا آنان با آن پرچم به مصاف رژیم پهلوی بروند. روی آن پرچم، شعری از مرحوم علیاکبر خوشدل نوشته بود:
بزرگ فلسفه قتل شاه دین، این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
برای هنرمندی مثل شما، مغازهای در سعدالسلطنه کوچک نیست؟
کاش میپرسیدید چرا من اینجا هستم و چگونه سر از قزوین در آوردهام! بگذارید خودم بگویم. یک سال قبل، من برای تماشای سرای سعدالسلطنه به اینجا آمدم و چند روزی در آن، رفت و آمد مردم را نظاره کردم. در همان چند روز، حسابی شیفته قزوین و مردم هنردوست آن شدم. نتیجه این شیفتگی، تصمیم بزرگی که باید میگرفتم و طبیعتا مخالفان زیادی داشت؛ دایر کردن مغازه کوچکی در این شهر و پیمودن روزانه 250 کیلومتر.
سخت نیست؟
به آینده اینجا امیدوارم. شنیدم که بیش از 30 میلیارد تومان برای سرای سعدالسلطنه هزینه شده و من اطمینان دارم که اینجا خوشاقبال خواهم بود. برای همین، سختیهایش را به جان میخرم و هر روز، بعد از اذان صبح از تهران به قصد قزوین حرکت میکنم. بعد از اذان مغرب هم برمیگردم تهران.
مردم قزوین با هنر شما آشنا هستند؟
نه چندان. با وجودی که شبکه استانی قزوین، شبکه «شما» و اخبار شبکه یک از من تصویر گرفتهاند و مصاحبه کردهاند، اما همچنان مردم اینجا مرا و هنر قلابدوزی را خوب نمیشناسند. خیلیها این هنر را با قلاببافی یا رشتیدوزی اشتباه میگیرند؛ در حالی که قلابدوزی با اینها تفاوت دارد.
با وجود امکانات چاپی جدید روی پرچمهای مذهبی و عزاداری، هنر شما چه جایگاهی دارد؟
آنها که قدر این هنر را میدانند، هنوز هم سراغش را میگیرند و برای آن هر بهایی میپردازند. مثل نیم قرن قبل که اهالی هیئت بنیفاطمه (س) تهران بابت یک پرچم به من 4500 تومان پول دادند و من با پول آن چرخی خریدم که هنوز از آن ارتزاق میکنم. آن چرخ را 3500 تومان خریدم که الآن 10 میلیون تومان ارزش دارد.
قصه آن پرچم چه بود؟
هیئت بنیفاطمه (س) که یکی از سه هیئت تأثیرگذار تهران است، آن زمان نیاز به یک پرچم بزرگ داشت. از طرفی، شاعری به نام علیاکبر خوشدل، شعری گفته بود که همه میدانستند در رد رژیم پهلوی است. بیت اول آن شعر را به من دادند و من پرچم را با استفاده از آن یک بیت طراحی و آماده کردم. بنیفاطمه از آن هیئت در راهپیمایی علیه رژیم پهلوی هم استفاده کرد.
چه شکلی بود؟
وسط پرچم با خط درشت و طلایی نوشته بودم: «بنیفاطمه تهران» بالا و پایین آن هم شعر خوشدل را آورده بودم. آنقدر قشنگ شده بود که حاضر شدند برایش 4500 تومان دستخوش بدهند.
انتخاب سعدالسلطنه با نیمنگاهی به گردشگران هم بوده است؟
نه. توریستها کارهای مرا برای قاب کردن و گذاشتن در دکور خانهشان میخواهند، اما وقتی کسی، عبارت «السلام علیک یا اباعبدالله علیهالسلام» را روی پرچم هیئت میخواند و اشک میریزد، انرژی مثبت آن به من هم میرسد. اگر قرار بود کارهایم را به گردشگران عرضه کنم، قطعا اصفهان بهتر از اینجا بود.
ـــــــــــــــــــــــــ
فتوکلیپی از این گفتوگو در کانال تلگرامی هفتهنامه «قزوین فردا» ارائه شده است.