معماری| از دلفینها بیاموزیم؛
از دلفینها بیاموزیم؛
راهبرد بُرد بُرد به واسطه همدلی
دکتر بهرام هوشیار یوسفی| روایت است که پژوهشی در استخری در ساندیگو پیرامون روحیه همکاری و روشهای برنده بازنده و برنده برنده انجام شده است (صرف نظر از جزئیات پژوهش، هدف پیام آن است)؛ «٩۵ کوسه و ۵ دلفین را به مدت یک هفته در یک استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند. ابتدا کوسهها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفینها حملهور شدند. دلفینها فقط میخواستند با آنها بازی کنند ولی کوسهها بیوقفه به آنها حمله میکردند. سرانجام دلفینها به آرامی کوسهها را محاصره کرده، هنگامی که یکی از کوسهها حمله میکرد آنها به ستون فقرات پشت یا دندههایش میکوبیدند و آنها را میشکستند. به این ترتیب کوسهها یکی بعد از دیگری کشته میشدند. پس از یک هفته ٩۵ کوسه مرده و ۵ دلفین زنده در حالی که با هم زندگی میکردند در استخر دیده شدند...»
دادلی لینچ (Dudley Lynch) نویسنده کتاب «استراتژی دلفینی، موفقیت در دنیایی آشوبناک» به بررسی تفکر راهبردی ارتباطی میپردازد؛ اگر بپذیریم که واژه به «برقراری ارتباط و تعامل میان مؤلفه های یک سامانه (سیستم) با هدف ایجاد رفتار مطلوب» اطلاق میشود ، ابتدا باید سامانهای به عنوان مجموعهاى از اجزاى به هم وابسته با هدف معین و هماهنگ با یکدیگر تعریف شود که در آن طرح، برنامه و نرمافزار بر عمل و سختافزار مقدم باشد به نحوی که در این سامانه موضوع فعالیت وهدف به درستی تبیین شود و واقعیتها و امکانات موجود شناسایی و در خدمت طرح و هدف قرار گیرد. در نهایت نگاه مهندسی همواره فراتر از تئوری گام برداشته و برای نیل به اهداف دست به اقدام زده، «مدیریت و راهبری عوامل مؤثر در سامانه» را نیز بر عهده میگیرد. طبعاً هدف از این یادداشت تحلیل سیاقها و راهبردهای مختلف مدیریتی نبوده، نگارنده سعی دارد با بهره گیری از استعاره «دلفین» به توصیهای اکتفا کند، باشد که قبول افتد.
با الهام از کتاب «استراتژی دلفینی؛ موفقیت در دنیایی آشوبناک» اگر فرض کنیم که انسانها را نیز همانند موجودات دریایی بتوان به سه دسته استعاری ماهیهای کپور، کوسهها ودلفینها تقسیم کرد، به تعابیری جالب خواهیم رسید و بعضاً بسیار ملموسند:
دسته اول: ماهیهای کپور که غالباً قربانیاند و خوراک دیگر ماهیها میشوند؛ تو گویی کپورها دچار این باورند که هرگز نمیتوانند برنده باشند. کپورهای (بیچاره) تمام تلاش خود را روی نباختن آنچه دارند، متمرکز میکنند اما در مواجهه با آنچه دوست ندارند تنها جواب آنها تسلیم یا فرار است که البته نهایتاً به خوراک شدن میانجامد…. برخی از انسانها در زندگی خود نقش ماهی کپور را بازی میکنند؛ آنها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص میشوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.
دسته دوم: کوسهها هستند که روش بُرد باخت را انتخاب کردهاند؛ و البته برای اینکه یک «کوسه» برنده باشد طرف معامله باید بازنده باشد (در این مورد خاص دیگر «زنده» نباشد) و این فرآینده بازندهسازی دیگران (بخوانید مغبون کردن) معمولاً بدون هیچ تمایز و تفاوتی (حتی در حق رفقای کوسه، اگر غذای کافی یافت نشود) تداوم مییابد. برای کوسه ماهی اصولاً رفیق معنا ندارد و هر نوع ماهی، دشمن (یا یک وعده غذایی بالقوه، حال با درجات مختلف) به حساب میآید و «کوسه» برایش ترفندی چیده است. البته امیدواریم هرگز نقش کوسه را ایفا نکرده، در زندگی حرفهای یا شخصی خود با کوسهها برخورد نکرده باشید (البته در کنار این امید، تدبیر هم لازم است)؛ در هر حال حتما آموزههایی را در مورد اینکه «اگر نخوری، خورده میشوی» و مزخرفاتی از این دست شنیدهاید و کم و بیش انسانهایی را دیدهاید که کم و بیش در حال رقابت دائمی از نوع برنده- بازنده هستند.
دسته سوم: یک پستاندار آبزی بزرگ بازیگوش و دارای روحیه همکاری که در ارتباطات خود شیوه برنده- برنده را برگزیده است؛ موجود جذابی به نام دلفین. دلفین با ذهنیتی مملو از «وفور نعمت» بدون هیچ کمبودی زندگی میکند و میخواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. بارها گفته شده که یک دلفین زخمی توسط چهار دلفین دیگر همراهی میشود تا از گروه عقب نماند (داستانها در مورد نجات جان انسانها توسط دلفینها نیز فراوان است)؛ به عبارت مدیرتی، «ارتباط هدایتشده در جهت تولید راه حل». برای برنده شدن کوسه (بیمعرفت خودخواه) دیگران باید بمیرند (و یا ببازند) ولی دلفین (بامعرفت فداکار) انعطافپذیر است و میگوید در دنیایی سرشار از ثروت و وفور نعمت زندگی میکنیم، در این دریا برای همه به اندازه کافی غذا هست، پس بیا با هم بازی و همکاری کنیم.
در انتها اجازه بدهید که به داستان پژوهش ساندیگو برگردیم؛ دلفین داستان ما آنقدر انعطافپذیر است که اگر لازم باشد میتواند به یک کوسه تبدیل شود (و با همان روحیه همکاری، دخل کوسهها را بیاورد).... البته فراموش نکنیم اگر به طور تصادفی، کوسهای آنقدر باهوش باشد که بفهمد حریف دلفین نمیشود و بخواهد در «بازی و همکاری» با او شرکت کند، دلفین به راحتی او را میبخشد (بدون کوچکترین کینهتوزی) و طوری با او رفتار میکند که انگار یک دلفین است... . پس از دلفینها بیاموزیم.
1.(2006). Strategy of the Dolphin: Scoring a Win in a Chaotic World
2.(۱۳۹۱). تفکر مهندسی، تفکر دلفینی، تفکر راهبردی ارتباطی در روابط عمومی
www.forum.98ia.com/t607838.html.
کلام باطل آراسته. دروغی که مانند راست آراسته کرده باشند. سخن بیاصل و بیمعنی و لاطائل:
نه صورتیست مزخرف عبارت سعدی
چنانکه بر در گرمابه میکند نقاش