فرجام یک برجام
فرجام یک برجام
حسن حمزه زاده| بیانات مقام معظم رهبری و دستورات خامسه ایشان در تاریخ 29 دی 94 خطاب به رئیس جمهوری موید حساسیت و اهمیت این موضوعات است: تاکید بر انجام تعهدات طرفین، توجه مسئولان به مسائل معیشتی مردم در کنار رفع تحریمها، رفتار صادقانه با مردم، گرفتن درس ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار و هوشیاری در برابر خدعه دشمن.
اینها چکیده هر آن چیزی است که دولمتردان باید بدانند و حقیقتاً به کار گیرند. رفع تحریمها، مذاکره با کشورهای دیگر، ایجاد نقش در معادلات سیاسی جهان و در مجموع حفظ و بسط اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران همیشه هدف نظام بوده و هست، اما آنچه توسط برخی فعالان و مسئولان سیاسی نادیده گرفته میشود مسیر و وسیله رسیدن به این هدف است. اگر مسئولی چنین تلقیای از رسیدن به نقطه رفع تحریمها داشته باشد که به هر صورتی این تحریمها باید برداشته میشد، باید در اصول و پایههای فکری وی دقیق شد، چرا که رسیدن به این نقطه که «هدف وسیله را توجیه میکند» اندیشهای ماکیاولیستی است که از اندیشه انقلابی و اسلامی ما به دور است.
اصول نظام در طول حدود چهار دهه از پایهریزی آن هرگز تغییر نکرده و اساساً تبیین شده تا در دورههای مختلف تاریخی ابزارها برای شناختش بیشتر شود. این عدم تغییر، ریشه در نوع نگاه و نگرش معمار کبیر انقلاب امام خمینی(ره) دارد که مبتنی بر ارزشهای تغییرناپذیر اسلامی است. حفظ ارزشها و کرامت انسانی در نظام جمهوری اسلامی ایران از مهمترین و اصلیترین رکنها بوده و هست. از تامین معیشت مردم تا توجه به مسائل فرهنگی و فراتر از همه اینها نوع نگاه دیگر کشورها به دولت و ملت ایران، همگی میتواند از مشخصههای عزت و کرامت انسانی باشد.
توافقات ایران با کشورهای پنج به علاوه یک و به دنبال آن تصویب برجام و اجرایی شدن آن و سپس رفع تحریمهای مرتبط با این توافق، موجی از امید و خوشحالی را در دولتمردان زنده کرد. اما نکته حائز اهمیت این است که آیا رسیدن به این نقطه به معنای پایان کار است؟ آیا میتوان از توطئه شیطان بزرگ غافل شد و در این موقعیت حساس گفت: «کار به پایان رسیده است؟» بیشک اینگونه نیست و نخواهد بود. در همین هفتههای اخیر و اتفاقاً در آستانه سالگرد ترور یکی از شهدای هستهای، وقتی قلب رآکتور هستهای اراک در حال پر شدن با سیمان بود، اعضای کنگره آمریکا در حال گفتگو با یکدیگر برای تصویب تحریمهای جدید و گستردهتری علیه ایران بودند. این عناد و دشمنی آشکارا را نادیده گرفتن و دست در دست وزیر امورخارجه شیطان بزرگ گذاشتن و با لبخند، عکس یادگاری گرفتن، مصداق بارز غفلت از اصول شاکله این نظام است. امام راحل اگرچه فرمودهاند «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» اما باید بدانیم که یقیناً این قرار دادن شیطان بزرگ در موضع انفعال، خود حاصل تدبیر، اقتدار و سیاست درست است وگرنه با لبخند زدن و به ملایمت رفتار کردن، نتیجهاش همان میشود که آمریکا به خود اجازه میدهد تا علیه همه چیزمان قطعنامه صادر کند، اما ما با لبخند پاسخش را بدهیم.
در کنار این مسائل، یعنی حفظ شخصیت و آبروی نظام در کنار عزت و شرف مردم، مساله دیگری که باید بسیار به آن عنایت داشت تفاوت یک فرد انقلابی و یک فرد سیاستمدار است. در نظامهایی که ارکان دولت را سیاستمداران تشکیل میدهند منفعت خود و مردم در اولویت است، اما در نظامهای انقلابی منفعت جای خود را به معیشت میدهد، یعنی آنچه کلیّت زندگی مردم را تامین میکند که لزوماً به معنای زندگی مرفه هم نیست. بسیار خوب خواهد شد که دولتمردان برایمان به وضوح طرح و تفسیر کنند تا بدانیم دینمان را با لبخندهاشان با چه چیزی مبادله کردهاند. به هر روی بزرگترین و مهمترین نیروی نظارتی در جمهوری اسلامی ایران، خود مردم هستند. آقایان به گونهای تفاهم نکنند که این بار همراه دنیامان دین خود را نیز از دست بدهیم و بعد برای از دست دادن همه چیز و کسب کمترین چیز رو به دوربین لبخند بزنیم.