معمارانه| سهیل کارآگاه
قصهگوییِ خیابانهای امروز
میراث آینده قزوین
سهیل کارآگاه| خیابان در دوره معاصر، ظاهراً با وسایط نقلیه موتوری، پیوند خورده است؛ اما قصهای به بلندای تاریخ یکجانشینی دارد؛ اگرچه رمق و پویایی سابق را ندارد و توسط رقبا، شرایط محیطی و تغییر شیوههای زندگی، تهدید به زوال وگوشهنشینی میشود: مسیرهای مترو مثل سایه، خیابانها را تعقیب می کنند؛ عرصههای فعالیت مجازی و الکترونیک، هووی خیابانها شدهاند و رفقای تاریخی خیابان بازار و میدان- دوران بازنشستگی خود را میگذرانند. اما هیچ کدام از اینها، هنوز نمیتوانند آنچه را که خیابان به شهروندان میدهد، تأمین کنند. صحبت کردن از مثلاً انتقال کاراییهای خیابان فلسطین با یک مسیر تازهتأسیسِ فراخ و عاری از ترافیک در شمال شهر قزوین یا قرق کردن خیابان سپه به بهانه تاکسیدرمی فرهنگی-تاریخی، حتی از دیدگاه افراطیترین مدرنیستها یا سوداگران املاک شهری، دور از دهن به نظر میرسد.چه چیزی یک مسیر شهری که ظاهراً عملکرد آن، صرفاً «گذر» است، به یک اندام حیات فرهنگی-اجتماعی شهر بدل میکند؟ چرا خیابان سپه، تربیت، چهارباغ یا بالاخیابان، هریک صفحه ای از شناسنامه شهرهای قزوین، تبریز، اصفهان و مشهد را به خود اختصاص دادهاند. پاسخ این سوالات را باید با مقایسه پارامترهای هویتی خیابانهای جدیدالتأسیس و خیابانهای بهجایمانده از گذر تاریخ شهر جستجو کرد؛ این مقایسهها و مرور دستاوردها و خسارات، آنجا اهمیت پیدا میکند که به یاد آوریم قزوین هنوز در حال تجربه بد محور شهید انصاری در تاریخ معاصر خود است و در عین حال، بسیاری از خیابانهای پویای چند دهه اخیر، مثل ملکآباد، طالقانی، نادری و پادگان، روزگار ناخوشی را سپری میکنند؛ به لیست این مناطق، محلات قدیمیتر شهر (جنوب محور طالقانی) را نیز باید اضافه کرد؛ آنها که معمولاً از قلم میافتند: از دیماج و قملاق تا سلامگاه و راه ری.
البته ساخت و سازهای متعدد در دوران اخیر در این مناطق با نادیده گرفتن آسیبهای جانبی همچون دگرگونی نابهنجارِ منظر- تا حدودی مانع از فرسودگی بافتها شده است. در عین حال، موضوع هویت، اگرچه با فرسودگی بافت، ارتباط مؤثری دارد، اما فاکتورهای تاریخی، جغرافیایی، انسانی و اقتصادی، آن را از موضوع نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده، تا حدود زیادی فراتر میبرد. همانطور که نگه داشتن چهره اصیل یک بافت یا اصرارِ بی پایه بر حفظ کاربری سنتی خیابانهای قدیمیتر، ضامن و حافظ ارزشهای درونی آن نخواهد بود.
هر کدام از این خیابانها، کارکرد و هویت مختص را داراست. به عنوان مثال، مسیر میدانگاه تا امامزاده حسین(ع)، در یک پیوند بینمحلهای، شاید اصلیترین پایلوت برگزاری مراسم مذهبی قزوین محسوب شود؛ یا محور فلسطین که بستری پیشرو برای بسیاری از کاربریهای عصر جدید شهر (همچون مجتمعهای تجاری و مسکونی) محسوب میشود؛ همان نقشی که در سالهای نخستین سده اخیر، خیابان پیغمبریه برای شهر ایفاء کرده بود. فلسطین، علیرغم مشکلات ترافیکی، اهمیت دسترسی خود را به واسطه همجواری با چند تقاطع غیر همسطح جدید، همچنان حفظ کرده است. خیابان شهیدبابایی و محورهای تابعه نیز، به دلیل جایدهی نسبتاً موفق اولین دستههای کوچکنندگان درونشهری و دروناستانی پس از انقلاب اسلامی و دوره جدید شهرنشینی در قزوین، حائز ارزشهای خاصّ خود است. بدین ترتیب باید به روایتی که هر خیابان از حال امروز خود، نقل می کند، گوش فرا داد تا سرمایهگذاری لازم برای فردای شهر فردایی دور که شاید عمر هیچ کدام از ما زندگان اکنون تاریخ قزوین به آن قد ندهد- فراهم شود. قزوین نیازمند ثروتی بیش از خیابان سپه است؛ ثروتی که باید از سرمایه کنونیِ شهر فراهم شود. فضاهای شهریِ نوساز امروز، بهترین و ارزانترین فرصت برای فراهمآوریِ چنین میراثی برای آینده است.