هفته نامه قزوین فردا

سایت رسمی هفته نامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قزوین فردا

هفته نامه قزوین فردا

سایت رسمی هفته نامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قزوین فردا

با هفته نامه قزوین فردا هر هفته به میان شما خواهیم آمد و سعی خواهیم کرد در عرصه اطلاع رسانی، آگاهی بخشی و ارتقای فرهنگ و بینش مردم خوب استان قزوین از هر کوششی دریغ نورزیم.
از کلیه کسانی که این هفته نامه به دست آنها می رسد یا در فضای مجازی محتوای آن را می بینند، همین طور اهالی رسانه از جریانهای مختلف سیاسی و فرهنگی دعوت می کنیم پس از مطالعه مطالب، به نقد و بررسی این هفته نامه بپردازند و به ما در ادامه راه یاری رسانند.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

معمارانه

شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۵۸ ب.ظ

خشت اول چون نهد معمار کج...

در حاشیه بنایی که قرار است پیشانی شهرباشد 




نگین نجار ازلی| «...ای کسانی که سالم هستید! نشان سلامتی شما چیست؟ چشمان تمامی افراد بشر به پرتگاهی هولناک خیره شده که دارد در آن سقوط می کند. ای انسان! گوش بده، در تو آب و آتش و خاکستر وجود دارد، استخوان ها در داخل خاکستر، استخوان ها و خاکستر. اکنون که نه در دنیای واقعیات و نه در تخیلات خود هستم، «کجا هستم» ؟ یک قرارداد جدید با دنیا می‌بندم که آفتاب در شب بتابد و برف در تابستان ببارد. چیزهای بزرگ تمام می شوند و کوچک ها هستند که باقی می مانند. اجتماع باید «همبسته» و «متحد» باشد نه اینطور «تکه تکه». کافی است به طبیعت نگاه کنیم و بفهمیم که زندگی چیز «ساده» ایست و باید برگردیم به «نقطه شروع». نقطه‌ای که شما از همان جا راه غلط را انتخاب کردید. باید برگردیم به «اصول بنیادی زندگی» بدون کثیف کردن آب. آخر این چه دنیایی است که یک دیوانه باید به شما بگوید! شرم بر شما!! حالا موزیک بنوازید... »

قسمتی از دیالوگ دومینیکو در آخرین سکانس فیلم نوستالژیا اثر آندره تارکوفسکی

به نظر زیباترین صدای ممکن در هر متن و هر هنر، آفریدن موقعیتی پرسشگر است. به راستی در دنیای امروز ما کجا ایستاده‌ایم؟! همبستگی و اتحاد را چگونه می‌توانیم دوباره به دست آوریم؟ نقطه شروع کجاست و رجعت بدان چگونه اتفاق می‌افتد؟ دنیای امروز مکانی است که انسان در تقابل با ناپایداری هستی و معناباختگی آن سعی دارد از ابتذال فراگیر «موقعیت» از «خود» دفاع کند. چنانچه می‌دانیم، معنا و هویت مقوله‌ای است که در فرآیند ارتباط کنشگران اجتماعی و در رابطه معناپردازی میان انسان‌ها شکل می‌گیرد. درواقع بستر اجتماع و فرهنگ است که معنا را مفهوم می‌بخشد. 

از زمانی که انسان در قالب گروه و یا اجتماع در کنار یکدیگر شروع به همزیستی و زندگی کرده‌اند، نقش آن بستر در شکل‌گیری هویت فردی و اجتماعی اهمیت به‌سزایی داشته است؛ چراکه انسان موجودی است اجتماعی که مطلوب و کمال وی نیز زندگی به شکل جمعی است. امروزه نیز مهم‌ترین مشخصه فضای عمومی شهری [مطابق معانی لغوی و کارکردی آن]، قابلیت استفاده جمعی و همگانی بودن آن است. 

شهر به مثابه سامانی فضایی علاوه بر اسکان متمرکز جمعیت و فعالیت‌های روزمره، شکل‌دهنده روابط اجتماعی و فرهنگی بشر نیز هست. در یک شهر علاوه بر فضاهای سکونتی و اداری، نیازمند مکان‌هایی هستیم برای رفع این نیازها. به همین دلیل نیز، کالبد فیزیکی شهر باید با روح شهروندان آن همخوانی داشته باشد تا امکان یک زندگی مطلوب فراهم آید. بنابراین، کمیت و کیفیت بناهای عومی در شهر، یکی از مهم‌ترین شاخص های ارزیابی توانایی شهر در پاسخ گویی به نیاز شهروندان به شمار میرود. از دیدگاه نوربرگ شولتز، معمار اندیشمند نروژی، بناها و فضاهای عمومی شهری به عنوان یک «دیدار کده» عمومی به تجلی ارزش های مشترک شهروندان پرداخته و مکانی برای فعالیت های مورد رضایت مردم پدید می آورند. درواقع این فضاها دیالکتیکی را مابین فرد و شهر و مابین این دو با تک تک افراد جامعه و با هم به وجود می آورند که موجب حس غرور ملی و هویتی مردمی میگردد. به اعتبار نتیجه یک ملت میتواند به سبب آن خود را از جامعه و جامعه را خویش بداند. چیزی که موجب اتحاد و همبستگی میگردد. چه بسا زمانی که این مفهوم در قالب بنایی نمود پیدا می‌کند که قرار است نقش پیشانی یک شهر را ایفا کند (شهرداری) و چه بسا زمانی که هویت –مکان مند- (شهرداری قزوین)، لزوم توجه به این شاخص از اهمیت والاتری نیز برخوردار می‌شود.

به نوشته تاریخ‌نویسان، تاریخ احداث اولین شهرداری در قزوین به سال 1286 خورشیدی برمی‌گردد. یعنی زمانی که صدرالعلماء فرزند میرزا علی‌اکبر، به عنوان اولین شخص بر کرسی ریاست بلدیه نشست... 

از آن زمان (انتصاب صدرالعلما به عنوان بلدیه چی) تا به امروز قزوین تغییرات زیادی داشته است، شهر گسترده‌تر و توسعه‌یافته‌تر از گذشته شدده است. چنانکه دیگر وجود فقط یک بلدیه برای رسیدگی به امور کافی نبوده و بلدیه‌های مختلفی برای مناطق مختلف شهر تحت عنوان امروزی شهرداری مشغول به فعالیت هستند و هر روز نیز توجه به این اماکن افزایش پیدا می‌کند. تصدیق این ادعا را می‌توان در چالش شهرداری منطقه یک برای دست و پا کردن بنایی جدید دید.

این بنا که در مهر ماه سال 1390 توسط سازمان خدمات طراحی شهرداری قزوین آغاز شد، هم اکنون توسط شهرداری منطقه یک در دست پیگیری است. اگر حال و حوصله وبگردی را داشته باشید و گذارتان به پورتال [وبسایت] شهرداری منطقه یک قزوین بیفتد در وصف این بنا جملات پر طمطراق زیر را می‌توانید بخوانید:

«...ساختمان اداری شهرداری منطقه 1 با هدف ایجاد فضایی مناسب پروژه‌های در حال تملک و احیا جهت مراجعه شهروندان و ارائه خدمات مناسب در دست طراحی و اجراست، پروژه ساختمان اداری شهرداری منطقه یک با لحاظ استانداردهای طراحی فضاهای اداری، در بلوک غربی مجموعه سردار در حال طراحی می‌باشد...». 

باید گفت شکی نیست که ساختمان یک شهرداری باید فضایی مناسب برای شهروندان یک شهر ارائه دهد. همچنین شکی نیست که ارائه طرح این فضا و مکان باید منطبق بر روحیات آن جامعه باشد و در کنار رعایت برخی ضوابط اجرایی، به مساله همبستگی بین عموم با مسئولان و در نتیجه حس رضایت جمعی توجه شود. به همین دلیل توجه به کالبد آن به عنوان محملی برای این ارتباط دوسویه اهمیت به سزایی دارد. در یک کلام به زعم نگارنده معماری چنین بنایی خود رسالت انتقال هویت شهر و بازتولید مفاهیم در بستر این هویت تعالی‌گرا را داراست.

اگر بخواهیم این ساختمان را از لحاظ بصری توصیف کنیم با تعریفی این چنینی روبرو می‌شویم: «... ذوزنقه ای متقارن، سفید و خاکستری، با سه ردیف پنجره مستطیلی در طرفین و دو ردیف پنجره مربعی بالای سر درب. جنس مصالح: سنگ! ... ». و این چنین شهرداری منطقه یک قزوین کالبد یافته و نماد هویت و پیشانی آبروی یک شهر می‌شود.

با نگاهی به ساختمان شهرداری منطقه یک قزوین و طرح آن، بجاست پرسیده شود خلق آگاهانه و اندیشمندانه‌ای که معمار برای مکانی آن هم به اسم شهرداری که خود نیز شهرداری قزوین است، چه روشی داشته است؟ خوشحال خواهیم شد صرفاً برای تنویر افکار عمومی شهروندان قزوینی، توضیحی ارائه می‌شد مبنی بر اینکه چگونه در یک بنای عمومی شهری (که هویت و چیستی یک شهر در وهله اول با آن شناخته میشود)، میتوان مانفیستی تحت لوای برکنار ماندن عنصر معنوی از عنصر مادی را به منصه اجرا گذاشت و نام آن را شهرداری منطقه یک قزوین نهاد؟ بنایی که هیچ بار معنایی و هویتی نداشته و میتوان مشابه آن را در هرجای دنیا یافت و ساخت (بدون اینکه کنش و برهم کنش مثبتی در بافت خود ایجاد کند). 

ماهیت تکامل می‌گوید گام نخست جایگاه گام دوم را به ما نشان می‌دهد و این دو بر روی هم جای گام سوم و الی آخر. با طی مسیری که از آغاز اشتباه انگاشته می‌شود، آیا می‌توان فردای درخشانی برای قزوین و هویت آن متصور بود و امیدوار باشیم که این اثر معماری تدوام دهنده امروز به آینده باشد؟ آیا نباید شهرداری قزوین در حکم شناسنامه‌ای برای این شهر بوده و با بازنمایی کردن فرهنگ دیرین و هویت اصیل این شهر بر تارک این شهر آبروداری کند؟ آیا شهروندان خواهند توانست ارتباطی معنایی خاصی بین پسوند قزوین و این بنای موسوم به شهرداری بیابند؟ به نظر می‌رسد باید در فرآیند طراحی این اثر بازنگری کلی و جدی صورت پذیرد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی