هفته نامه قزوین فردا

سایت رسمی هفته نامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قزوین فردا

هفته نامه قزوین فردا

سایت رسمی هفته نامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قزوین فردا

با هفته نامه قزوین فردا هر هفته به میان شما خواهیم آمد و سعی خواهیم کرد در عرصه اطلاع رسانی، آگاهی بخشی و ارتقای فرهنگ و بینش مردم خوب استان قزوین از هر کوششی دریغ نورزیم.
از کلیه کسانی که این هفته نامه به دست آنها می رسد یا در فضای مجازی محتوای آن را می بینند، همین طور اهالی رسانه از جریانهای مختلف سیاسی و فرهنگی دعوت می کنیم پس از مطالعه مطالب، به نقد و بررسی این هفته نامه بپردازند و به ما در ادامه راه یاری رسانند.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

حوالی فرهنگ

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۵۰ ب.ظ

گام‌های بلند یک ناشر برای مستندسازی

(به بهانه انتشار شناخت‌نامه‌ برای صد کتاب برتر انتشارات سوره مهر)

 

دکتر محمود قلی پور| گاهی برای پیشرفت در فرهنگ و هنر لازم نیست مدام آثار تازه‌ای توسط نویسندگان، محققان و ناشران به بازار کتاب ارائه شود. گاهی لازم است درباره همین کتاب‌هایی که چاپ شده، تحقیق و برنامه جامعی انجام شود. یکی از این کارهای بسیار آینده‌دار و لازم در این زمینه، فعالیتی است که انتشارات «سوره مهر» انجام داده است.  این انتشارات به عنوان یکی از مهم‌ترین ناشران حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی، شناختنامه‌ای درباره صد کتاب برترش به چاپ رسانده است. این شناخت‌نامه‌ها در قالب کتابچه‌ای 24 صفحه‌ای و شامل عکس‌هایی از نویسنده، خلاصه کتاب، قسمت‌های از متن کتاب، گفت‌وگو با نویسنده، جمع‌آوری نقدها و نظراتی که بر کتاب نوشته شده، نقدی جامع و کامل و تولیدی بر اثر و نیز ترجمه خلاصه‌ای از این ترجمه‌ها به زبان‌های انگلیسی و ترکی‌ استانبولی است. 

شاید در نگاه اول چنین کاری چندان مهم و مفید به نظر نیاید اما اگر به عنوان یک محقق، پژوهشگر یا دانشجو مسیرتان به کتابخانه خورده باشد که بخواهید درباره کتابی اطلاعاتی کسب کنید،  آن وقت ارزش این شناختنامه‌ها برایتان روشن می‌شود؛ چراکه در آن صورت ناگزیر هستید کتاب را بخوانید تا شاید مطلبی در ارتباط با آنچه می‌خواهید، به دست آورید. اما شناختنامه‌های یادشده مانند راهی میان‌بر عمل می‌کنند و همه نیازها و خواسته‌های شما را در مورد یک کتاب برآورده می‌کنند.

اساساً تولید شناختنامه‌های سوره مهر دو فایده دارد. نخست اینکه آنچه از آن به عنوان مستند کردن  یاد می‌شود صرفا در گرو تولید این گونه کارها حاصل می‌شود و در صورتی که همه ناشران بتوانند برای همه کتاب‌های خود چنین کتاب‌نماهایی تهیه کنند به یکباره تمامی کتاب‌های کشور و تمامی کتابخانه‌ها به منبعی مستند و خلاصه برای همه آنچه تا کنون چاپ شده، تبدیل خواهد شد. 

فایده دوم ارتباط آسان‌تر مخاطب با کتاب‌های چاپ‌شده است؛ چراکه مخاطب می‌تواند با مراجعه به این شناختنامه‌ها و مطالعه سریع و آسان آنها، کتاب مورد نظر و هم‌فکر با خود را به سرعت انتخاب کند و سراغش برود. 

در زیر به بررسی کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشته احمد یوسف‌زاده از مجموعه آثار خاطرات چاپ شده انتشارات سوره مهر می‌پردازیم. این متن قسمتی از شناختنامه کتاب «آن بیست و سه نفر» است.

درباره کتاب: صدام با دیدن چهره کودکانه عده‌ای از آزادگان دست به بازی تبلیغاتی زده و ادعا می‌کند که تصمیم دارد این کودکان را که به زور به جبهه فرستاده‌اند، به ایران برگرداند اما دولت ایران حاضر به قبول «آن بیست و سه نفر» نمی‌شود. رسانه‌های جهان که دیگر از ماجرای این عده مطلع شده‌اند، پیگیر می‌شوند و صدام تصمیم می‌گیرد آنها را به فرانسه بفرستد. بیست و سه نوجوان ایرانی که به نصیحت اسرای دیگر حاضر شده بودند به ایران بازگردند با مطرح شدن نام فرانسه و برملا شدن نقشه شوم صدام، بر آن می‌شوند تا به هر صورتی شده، دشمن را در خاک خود به زانو دربیاورند. آنها با هم اعتصاب غذا می‌کنند و چون همه دنیا از وجود ایشان مطلع شده‌اند و مدام پیگیر سرنوشت‌شان هستند، لذا دولت عراق که باید به هر نحوی آنها را زنده و سالم نگه دارد، تن به خواسته این بزرگ‌مردان می‌دهد و بیست و سه نفر به اردوگاه و کنار سایر اسرا باز می‌گردند.

زندگی‌نامه نویسنده: احمد یوسف‌زاده متولد سال 1344 در روستای هور پاسفید شهرستان فاریاب استان کرمان است. در نوجوانی و در سن شانزده سالگی در عملیات بیت‌المقدس اسیر شد و این اسارت تا سن بیست و پنج سالگی طول کشید. در اولین روزهای آزادی درس و مشق عقب افتاده را جبران کرد و سال 71 در دانشگاه شهید باهنر کرمان در رشته ادبیات انگلیسی قبول شد. بعد از دانشگاه، کارمند استانداری کرمان شد. سپس وارد عرصه مطبوعات شد  و حالا هجده سال است که مدیر مسئول هفته نامه محلی «رودبار زمین» است. مشغله‌اش نوشتن و فعالیت در عرصه فرهنگ است. یوسف‌زاده هم‌اکنون، به عنوان مدیر کل فرهنگی و اجتماعی دانشگاه شهید باهنر کرمان مشغول خدمت است.

نظرات در مورد کتاب: مقام معظم رهبری پس از مطالعه این کتاب با نوشتن تقریظی بر این کتاب فرمودند: در روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین‌کام شدم و لحظه‌ها را با این مردان کم‌سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیبایی‌ها، پرداخته سرپنجه معجزه‌گر اوست درود می‌فرستم و جبهه سپاس بر خاک می سایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته‌ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.

گفتگو با یوسف احمدزاده: من کتابی نوشته بودم که می‌دانستم حرف برای گفتن دارد ولی نگران بودم که این کتاب دیده نشود. خودم برای معرفی کتاب در فضای مجازی خیلی تلاش کردم. خودم در دانشگاه شهید باهنر کرمان با حضور قهرمانان کتاب، مراسم رونمایی گرفتم و از مسئولان سوره‌مهر خواهش کردم در تهران هم این کار را بکنند. مصاحبه‌های زیادی با مطبوعات و خبرگزاری‌ها داشتم که همه اینها به معرفی کتاب کمک کرد ولی نه آنطور که من انتظار داشتم. بهمن ماه سال قبل از طریق آقای حجتی کرمانی کتاب را خدمت رهبر معظم انقلاب فرستادم که خوشبختانه ایشان در زمان خیلی کم مطالعه فرمودند و آن تقریظ را نوشتند که نتیجه‌اش دیده شدن کتاب به بهترین شکل شد. غیر از دیده شدن کتاب ، متن تقریظ برای من خیلی ارزشمند است. رهبر انقلاب نوشته مرا شیوا، جذاب و هنرمندانه تعبیر کرده‌اند و آن را موجب خوشکامی خود دانسته‌اند و این برای من مژده بسیار خوبی بود.

نقد و نظر: محمود قلی‌پور نیز بر نقدی که بر این کتاب نوشته اینگونه می‌گوید: «از مزایای بارز کار یوسف‌زاده که می‌تواند الگوی سایر کتاب‌های چاپ‌شده در این حوزه باشد، تقسیم‌بندی دقیق اوست. این کار پیش از هر چیزی از تشویش ذهنی مخاطب جلوگیری می‌کند. هر بار که خواننده بخواهد به یاد آورد که او و دوستانش برای کدام عملیات و در چه فصلی و در چه روزی به منطقه اعزام شدند، با نگاهی سریع به فهرست و نگاه کردن به اولین صفحه فصل و بخش به سادگی این کار برایش ممکن می‌شود. به عبارتی یوسف‌زاده با درایت و هوشیاری دغدغه روایت و مستندات تاریخی را برای خواننده حل کرده و اجازه نداده که چنین چیزهایی باعث ایجاد سکته در خوانش خواننده گردد. کاملاً واضح است که او در یک فضای آکادمیک و علمی همه چیز را کسب کرده، با اینکه همه اتفاقات با دقتی ناتورالیستی بیان می‌شود اما او عدم قطعیت علمی را رها نمی‌کند و در مقدمه می‌گوید که، ممکن است چنین اتفاقی افتاده باشد که گاه تاریخ‌ها یکی دو روز جابجا شده باشند و این عدم قطعیت ناشی از شعور بالای علمی او نیز قابل ستایش است.»

از متن کتاب: «کودکی که دشداشه سفید به تن داشت، فرمان دوچرخه‌اش را توی دست گرفته بود و با جوانی که لباس کار آبی‌رنگ به تن داشت، حرف می‌زد؛ جلوی مغازه‌ای که تابلویی بزرگ‌تر از تابلوی شیرینی‌فروشی کریم داشت. روی تابلو درشت نوشته شده بود: «بنجرجی» اگر پمپ باد و لاستیک‌ها و تیوب‌های آویزان‌شده بر دیوار بیرون فروشگاه و جوان آبی‌پوش را، که داشت لاستیک دوچرخه پسرک را باد می‌کرد، نمی‌دیدم، هرگز نمی‌توانستم آن کلمه عجیب و غریب را ترجمه کنم.

نه ساله بودم وقتی آن اتفاق قشنگ در زندگی‌ام افتاد. یک روز یکی از اهالی روستا، که از شهر برگشته بود، آمد منزل ما. او حامل خبر خوشی بود. نام خانوادگی آن مرد خوش‌خبر «دانشمند» بود. با آنکه روستایی بود، برخلاف مردم ده، همیشه فارسی صحبت می‌کرد. دانشمند تا چشمش به من افتاد، گفت: «احمد آقا مبارکه! کاکات یه دوچرخه خوشگل برات خریده. چند روزی تو شهر کار داره. برگرده، می‌آرتش.» دلم به تپش افتاد. هم سن و سال‌های روستایی من هیچ‌یک دوچرخه نداشتند. پرسیدم: «چه رنگیه؟» دانشمند گفت: «قرمز.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی