هفته نامه قزوین فردا

سایت رسمی هفته نامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قزوین فردا

هفته نامه قزوین فردا

سایت رسمی هفته نامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قزوین فردا

با هفته نامه قزوین فردا هر هفته به میان شما خواهیم آمد و سعی خواهیم کرد در عرصه اطلاع رسانی، آگاهی بخشی و ارتقای فرهنگ و بینش مردم خوب استان قزوین از هر کوششی دریغ نورزیم.
از کلیه کسانی که این هفته نامه به دست آنها می رسد یا در فضای مجازی محتوای آن را می بینند، همین طور اهالی رسانه از جریانهای مختلف سیاسی و فرهنگی دعوت می کنیم پس از مطالعه مطالب، به نقد و بررسی این هفته نامه بپردازند و به ما در ادامه راه یاری رسانند.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

من ساواکی‏ ها را می‏ دیدم

جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۳۸ ب.ظ

بازخوانی خاطرات انقلاب از لسان آیت‏الله موسوی شالی
من ساواکی‏ ها را می‏ دیدم
 آنها مرا نمی ‏دیدند

 حضرت آیت‌الله شالی (ره) به عنوان یک فقیه برجسته و اسلام‏شناس عالی‏مقام، اعتقاد راسخی به انقلاب اسلامی داشت. وی که طعم تلخ زندگی و فشارهای وارد بر پیکر دین و تشیع را در زمان ستمشاهی به خصوص پهلوی اول کشیده بود، برای پیروزی و در ادامه حفظ و حراست از انقلاب و کیان ولایت فقیه به عنوان قلب تپنده انقلاب، تلاش‏های ارزنده‌ای انجام داد. حال که در حال و هوای یوم‌الله 22 بهمن و طلیعه فجر 37 قرار داریم، مرور خاطرات انقلابی آیت‌الله موسوی‌شالی (ره) خالی از لطف نیست.

فردا کفن‏پوش می آییم
یکی از اقدامات م مهم‏ حاج آقا در دوران حکومت پهلوی، رونق‌بخشی به مدارس علمیه قزوین بود که سال‏های سال مورد اغفال واقع شده بودند. بعضی از این مدارس به حالت مخروبه درآمده بودند و برخی دیگر در اشغال نهادهای دولتی و حکومتی بودند. مدرسه علمیه «صالحیه» را فرهنگیان و مدرسه علمیه «شیخ‌الاسلام» را ارتش گرفته بود. با توجه به خفقانی که در سال 1340 بر کشور حکمفرما بود، علما جرأت نمی‏کردند که اعتراض کنند و مدارس را پس بگیرند. حاج آقا به مدرسه «صالحیه» آمد و آنجا را از دست فرهنگیان گرفت. نوبت به مدرسه «شیخ‌الاسلام» رسید. این مدرسه در اشغال ارتش قوی و نیرومند آن زمان بود. حاج آقا به ارتشی‌ها پیغام داد که مدرسه را تخلیه کنند. ارتش از این کار امتناع کرد. حاج آقا به آنها گفت: «من و طلبه‏ها، فردا کفن‏پوش به آنجا می‏آییم. یا شما ما را می‏کشید یا ما مدرسه را از دست شما می‏گیریم.» این تهدید، موجب شد که صبح زود ارتش مدرسه را تخلیه کند. این اقدام‏ها موجب شد که هیبتی از حاج آقا در قزوین و اطراف آن به وجود بیاید.
در این جا، خالی از لطف نیست که به بیان خاطره‏ای از فرزند کوچک حاج آقا بپردازیم. او می‏گوید: «یک بار که با حاج آقا به دیدار حضرت آیت‌الله بهجت رفته بودیم (حدود سال 1370) آقای بهجت، خاطرات مربوط به باز پس‏گیری مدارس علمیه قزوین توسط حاج آقا را یادآوری کرد و به مزاح فرمود که در آن زمان ما گفتیم حاج آقا الان می‏آیند و قم را هم از دست ما می‏گیرند!»
فرزند بزرگ آیت‌الله شالی (ره) هم خاطره جالبی دارد. می‏گوید: «یک بار از طرف حاج آقا مأمور شدم تا از حضرت آیت‌الله بهجت در مورد وجوهاتی که به دست ایشان می‏رسد، اجازه بگیرم. تا این مطلب را به آقای بهجت گفتم، ایشان فرمود: سلام من را به حاج آقا برسان. به ایشان بگو بنده باید بیایم از شما اجازه بگیرم، نه اینکه شما از من اجازه بگیری.»

مگر او را به من سپرده بودید؟
در سال 1342 که امام (ره) دستگیر شدند، آیت‌الله شالی (ره) به مدت ده شب در مسجدالنبی (ص) قزوین (مسجد شاه سابق) سخنرانی داشت. 
حاج آقا مطلع می‏شود که ساواکی‏ها بنا دارند او را در شب نهم در منزلش دستگیر کنند. از خدا می‏خواهد که به او فرصت دهد و بتواند تا پایان شب دهم سخنرانی کند. وی قصد داشت در شب آخر، علیه رژیم پهلوی افشاگری کند. شب نهم، قبل از سخنرانی، ساواکی‏ها به منزل حاج آقا می‏روند تا او را به زندان ببرند.
آیت‌الله شالی (ره) در این مورد می‏فرماید: «ساواکی‏ها ریختند داخل خانه. من زیر کرسی نشسته بودم و استراحت می‏کردم. هر چه گشتند، مرا پیدا نکردند. حتی دستشویی و حمام را هم جستجو کردند. من آنها را می‏دیدم، آنها مرا نمی‏دیدند. قبا و عمامه‏ام را روی کرسی گذاشته بودم. ساواکی‏ها از همسرم پرسیدند: پس حاج آقا کجاست؟ قبایش اینجاست. عمامه‏اش این جاست. کفشش جلو در است. پس خودش کجاست؟ همسرم جواب داد: مگر او را به من سپرده بودید که سراغش را از من می‏گیرید؟»
فردا شب، حاج آقا علیه شاه و به حمایت از امام (ره) سخنرانی کرد. او را دستگیر کردند و 3 ماه در زندان قزوین زندانی کردند. تا این که آقای «امانی» از افراد معروف تهران، ضمانت کرد و ایشان از زندان آزاد شدند.

 وحشت ساواک
از سال‌های 57-56 که مبارزات مردم قزوین آغاز شد، آیت‌الله شالی (ره) علمدار مبارزه با شاه در آن منطقه شد. مأموران رژیم دست به هر کاری زدند تا جلو ایشان را بگیرند، اما موفق نشدند. عاقبت تصمیم گرفتند با دستگیر کردن ایشان به حرکتشان خاتمه دهند. بعضی از نزدیکان حاج آقا، وی را از نقشه رژیم آگاه کردند. وی که سال‏های سال، در مناطق مختلف منطقه به تبلیغ پرداخته بودند، در اطراف قزوین پناه گرفت. هر روز، مردم کل محلات و روستاهای قزوین را در یک روستا جمع و برایشان سخنرانی می‏کرد. مردم هر روستا، باید پذیرای کل جمعیتی که از ده‏های مجاور می‏آمدند، می‏شدند. حاج آقا نزدیک به 3 ماه مردم را از این روستا به آن روستا می‏برد و به این ترتیب مبارزه علیه رژیم پهلوی را سازماندهی می‏کرد.
ساواک و ارتش هم وحشت داشتند و جرأت نمی‌کردند به محدوده وی نزدیک شوند. چون احتمال می‏دادند مردم مسلح باشند و درگیر شدن با آنها، باعث کشته شدن نیروهایشان شود

ضربه آخر
در روزهای پایانی عمر رژیم ستمشاهی، حاج آقا با کمک مردم، آخرین ضربه را بر رژیم وارد کرد. قرار بود تیپی از همدان به سوی تهران برود و در شب بیست‌ودوم بهمن، در کودتا شرکت کند. حاج آقا دستور دادند تا مردم جاده را ببندند. آیت‌الله اسلامی ـ امام جمعه حال حاضر تاکستان ـ مأموریت یافت تا به همراه جمعیت عظیمی، سنگربندی کند و جاده اصلی همدان ـ تهران را ببندد. هر کس اسلحه داشت، اسلحه‏اش را همراه خود برد تا در هنگام درگیری احتمالی از آن استفاده کند. مردم پشت سنگرها خوابیدند تا هرگاه ارتش آمد، با آن درگیر شوند. ارتش با مشاهده مردم، اعلان جنگ نکرد و از همان مسیر که آمده بود، برگشت.
آیت‌الله شالی (ره) در بحث مبارزات، نقش اول را در منطقه بر عهده داشت. هیبت عجیب وی، تبعیت بی‌چون و چرای مردم از این بزرگوار و ترس و وحشتی که ساواک از وی داشت، حاج آقا را به شخصیتی استثنایی در منطقه تبدیل کرده بود.

ولایت فقیه، روح نظام است
دیدگاه حاج آقا در مورد ولایت فقیه، اینچنین است: «ولایت فقیه، حکم روح را در بدن دارد و ریاست جمهوری، حکم سر را دارد. همه اعضای بدن در فرض سلامتی، باز هم نیاز به روح دارند تا حرکت کنند، وگرنه مرده‏ای بیش نیستند. ولایت فقیه، لازمه نظام است و سایر نظام‏ها که ولی‏فقیه ندارند، حکم مرده را دارند. ولی فقیه، جانشین آقا امام زمان(عج) است. همانطوری که آقا امام زمان(عج)، روح عالم وجود است، ولایت فقیه هم روح اجتماع و نظام است.»

این انقلاب، متصل به انقلاب جهانی آقا امام زمان (عج) است
آیت‌الله شالی (ره) در مورد اوضاع و شرایطی که در آن قرار داریم، می‏گوید: «الان خدا غربال را در دست گرفته و دارد غربال‏مان می‏زند. یک دسته سر غربال هستند، یک دسته پایین و یک دسته هم وسط غربال هستند. امیدواریم ما در وسط غربال بمانیم. آن کسی که دانه درشت است، می‏ماند وسط غربال. تشخیص مرزها خیلی سخت شده است. بعضی‏ها در سیستم نظام نفوذ کرده‏اند و مقام دارند، ولی کارهایشان آمریکایی شده است. آما آن چیزی که مسلم است، این است که این انقلاب، متصل به انقلاب جهانی آقا امام زمان (عج) است. در این شکی نداریم.»
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی